داستان نمایشگاه هم کلاسی های من ……. (سری اول)نمایشگاهی بی‌پایان

نمایشگاه نقاشی هم کلاسی های من

گزارشی مختصر از نمایشگاه نقاشی مجتبی رستمی طراح و نقاش-Mojtaba Rostami

هنرمندی که به تدریس علاقمند است باید توان تدریس رو هم داشته باشد چون قطعا مورد آزمایش قرار می گیرد مجتبی هم در آن زمان که درگیر آموزش بود، جزوه‌هایی را هم آماده‌کرده بود تا فضای تدریسش که به صورت آکادمیک و حرفه‌ایی بود بهتر پیش رود و دانش‌آموزان نیز از آن‌ها بهره‌مندشوند. این روند در بخش عملی کار هم پیش می‌رفت و همیشه در حال آماده‌سازی و بروز کردن تجربیات خود بود و این اتفاق سبب خروجی های مطلوبی از کلاس‌های او، بخصوص در مدارس شد. در زمانی که در آموزشگاه کمیل مشغول به تدریس بود، پدر یکی از هنرجویان مدیر فرهنگسرای اشراق بود و به او پیشنهاد نمایش آثارش در آنجا را داد. در نهایت طی گفتگویی که با پدر هنرجو صورت گرفت قرار بر این شد که نمایشگاهی از آثار مجتبی رستمی در فرهنگسرای اشراق که در آن‌زمان در بین فرهنگسرا ها دارای شهرت خوبی بود برگزار شود. مدیر فرهنگسرا در یک مکالمه تلفنی یک وقت جهت برگزاری نمایشگاه ایشان معین کردند، اما به قدری مدت زمان برگزاری زود بود که  به ناگزیر هنرمند این دعوت به همکاری را رد کرد، زیرا در آن زمان مجموعه‌ایی کامل برای نمایش  نداشت. در پایان اتفاقی که در این مکالمه‌های پی در پی رخ داد سبب شد مجتبی رستمی مجدد به سمت برگزاری و نمایش آثاراش روی آورد و در نهایت با زمانی که دو الی سه ماه فرصت برای جمع آوری مجموعه‌اش داشت موافقت کرد و در آخر زمانی در تابستان هماهنگ شد.

به‌دلیل مدتی دوری  هنرمند از فضای نمایشگاهی باید کمی دقیق‌تر و جدی‌تر روی این موضوع وقت می‌گذاشت و آن را دنبال می‌کرد. به‌طور کلی نقاشان می دانند هرنقاش موضوع یا موضوعاتی مشخص برای جمع‌آوری مجموعه آثارش دارد، در آن دوران یکی از مباحثی که خیلی برای هنرمند جذاب به شمار می‌رفت و یکی از دغدغه‌های او بود حالت‌ها و پرتره‌های شاگردانش محسوب می‌شد و با توجه به اینکه هر هنرمندی‌که به تدریس مشغول است قطعا با این اتفاق روبرو خواهدشد که شاگردان یا هنرجویانش علاقه داشته باشند توسط قلم استادشان چهره‌نگاری شوند. مجتبی هم به فکر نقاشی از چهره ی شاگردان شد و موضوع همکلاسی‌های من را انتخاب و شروع به فکر و انتخاب سوژه در باب آن کرد. در آن سالها مدارس تهران، هرکلاس بین 35 تا 40 دانش‌آموز داشت و در این زمان کوتاهی که او سرکلاس باید تدریس می‌کرد پاسخگوی این شوق دانش‌آموزان نیز بود. از آنجایی که سعی بر این داشت، هرگز تفاوتی میان شاگردانش نگذارد تصمیم بر این گرفت تا پرتره‌های زیادی از بچه‌ها بکشد و این جذابیت باعث شد در زمان خودش از آن‌ها کار کند. با همین دیدگاه در آن دوران یک دوربین عکاسی مارک سُنیH9 خریداری کرد  و این دوربین نیمه حرفه‌ایی را با خود سر کلاس برد و به جای نقاش از آن‌ها عکاسی می‌کرد با این تفاوت که قرار براین بود بخشی از این عکس‌ها تبدیل به پرتره‌های نقاشی شده و کار شده از بچه‌ها شود. زمانی که وقت نمایشگاه را گرفت و به فرهنگسرای اشراق رفت با دیدن فضای آنجا احساس بر این داشت که موضوع بسیار خوبی را انتخاب کرده‌است. عنوان مجموعه همکلاسی‌های من بود و با همین نام هنرمند شروع به کار و پرورش مجموعه‌اش کرد. در اوایل کار بچه‌ها در مقابل دوربین خیلی ژست و فیگور می‌گرفتند، اما مجتبی رستمی آنچه در ذهن می‌پروراند فراتر از این ها بود و از این‌رو شروع کرد به عکس برداری از بچه ها در زمان‌‌هایی که اصلا حواسشان نیست و مشغول کارشان هستند. ماحصل حدود 2000 عکس شد و در نهایت قرار براین بود که هنرمند از بین عکس‌ها انتخاب کند و مجموعه‌ایی را برای نمایشگاه همکلاسی‌های من در فرهنگسرای اشراق آماده کند و با توجه به زمانی که برای اجرای کار داشت تصمیم گرفت از روش مدادرنگی بهره‌بگیرد، چون در آن زمان تسلطش بر تکنیک و کار با این ابزار هنری بود و احساسش بر این بود که با این روش اجرایی در این مدت کم از عهده کار بر می‌آید و کودکی موجود در وجود بچه‌ها بهتر به نمایش در می‌آید. از بین 2000 عکس 300 تایی که خاصیت تبدیل به تابلو را داشتند، منتخب شدند. آثار در نمایشگاه همکلاسی‌های من به روش مدادرنگی بر روی مقوا، در سایز 30 در 40 اجرا شدند. تا زمان برگزاری نمایشگاه حدود 40 اثر آماده‌شد و آثار مجموعه اول  در فرهنگسرای اشراق به نمایش درآمدو پایان کار این نمایشگاه که در تابستان هم برگزار شده‌بود از آنجایی که هنرمند با شاگردانش هماهنگ کرده بود همه در روز افتتاحیه حاضر شده بودند و به دنبال چهره‌های کارشده‌شان می‌گشتند. مبحثی که این نمایشگاه را برای بچه‌ها جذاب می‌کرد این بود که نمی‌دانستند کدام یک از فیگورها و پرتره‌های گرفته‌شده‌ی آن‌ها سوژه‌ی اصلی برای کار در این مجموعه قرارگرفته‌است. و مجتبی رستمی نقاشی ها را در کنار عکس ها به نمایش گذاشت .از آنجایی که فرهنگسرای اشراق بسیار شهرت داشت، تبلیغات خوبی هم صورت گرفت و همچنین خرید آثار در این مجموعه همانند نمایشگاه قبلی بسیار خوب و چشم‌گیر بود. اتفاقات جالبی در بین زمان نمایش آثار اتفاق افتاد که در متن های بعدی به آنها اشاره خواهد شد.​

نویسنده متن: شروین کندوری