گاهی موضوعاتی در مسیر زندگی تمام مسیر را عوض کرده و آدمی را آنچنان که می خواهدبازی می دهد در ابتدای مطلب دوم باید اشارهکرد به این موضوع که اتفاقات بسیار روشن و خوبی بعداز نمایشگاه ماهیهای قرمز در فرهنگسرای ارسباران برای مجتبی رستمی رخ داد. در واقع شروع کاردر مدارس و معرفی هنرمند به مدارس مختلف برای تدریس بعد از برگزاری این نمایشگاه بود و فروش خوب آثار نمایشگاه ماهی های قرمز، انگیزهایی شد تا نمایشگاههای بعدی به صورت پیدرپی اما با فاصله ی زمانی برگزار شود.
با این حال مسائلی هم وجود داشت که شرایط حیطه هنری مجتبی رستمی را در دوران جوانی تحت تاثیر قرار داد. در کنار کار نقاشی بخاطر تواناییهای خوبی که در زمینهی گرافیک داشت، فعالیتهایی در زمینهی کار طراحی جلد و نشریات انجام میداد. حدودا 360 جلد نشریه که بیشتر آن هنوز هم موجود است، توسط مجتبی رستمی طراحی جلد آنها را مجتبی رستمی انجام شدهاست. همهی اینها باعث شد این حس به هنرمند القا شود که هنرمندی که بخواهد یک کار حرفهایی و نمایشگاهی برگزار کند، باید از لحاظ پتانسیل کارهم خیلی خودش را غنی سازد. از اینرو با تمام شوقو اشتیاقی که برای برگزاری مجدد نمایشگاه داشت، مساله آموزش برای او بسیار مهم شد و به عنوان جوانی که مدارس مختلف برای تدریس از او دعوت به کار شدهبود، تا جایی پیش رفت که در سالهای اول کارش در 7 الی 8 مدرسه کار میکرد که حدودا بین 70 تا 72 ساعت آموزش در هفته تخمین زمانی دارد و به خودی خود میتوان این اتفاق را یک رکورد به شمار آورد. بسیار جذب آموزش شد، تا جایی که شوق به کلاس رفتن و تدریس در هنرمند انقدر زیاد بود که حاضر به تعویض و جابجایی آن با هیچ چیز دیگر نبود. در آن دوران در مدارس مختلفی به کار تدریس مشغول بود که بعضی از این مدارس خیلی معروف و بهنام در تهران بودند.
بخش آموزش یک ویژگی بسیار خاص و بارزی برای او ایجاد کرد که شاید بالا بردن جذابیت کار مجتبی رستمی به این قسمت مربوط باشد. زمانیکه برای کار تدریس وارد مدارس راهنمایی و دبیرستان که عموما مدارس راهنمایی بودند، شد این اتفاق رقم خورد؛ “در واقع وقتی شخص وارد حیطهی تدریس و محیط مدرسه شود و با دانشآموزان مختلفی سروکار داشتهباشد با هنرآموزانی مواجه میشود که به صورت ذاتی دارای تواناییهای ویژهی بصری و هنری خاصی هستند.” به همین خاطر به صورت جدی هنرمند تصمیم به فراگیری علمی و یادگیری بیشتر در هنر چه تئوری و چه عملی گرفت. از این رو شروع به بازبینی اطلاعات، دانش و دانستههای خود کرد تا برای بهتر کردن آنها مجدد خودش هم آموزش ببیند. همین اتفاق نقطهی عطفی در کار مجتبی رستمی بود و واقعا جذابیت کار بیشتر بالا رفت، زیرا اجبار در این مرحله وارد عمل شد و هنرمند مجبور بود هم کار و تدریس را انجام دهد، هم پیگیر مطالعه بیشتر در خصوص مدادرنگی، آبرنگ و حتی رنگ روغن باشد. زیرا باید اطلاعاتی جدید جمع آوری میکرد و آنهارا هنگام آموزش در اختیار هنرجویانش قرار میداد تا آموزشی خوب و اصولی داشته باشد، باید این موضوع را هم در نظر داشت که مجتبی رستمی در آن زمان آموزگار بسیاری جوانی بود و با وجود این حجم کاری بالا و کلاسهایی که به او دادهبودند قطعا زیر ذربین میرفت از این رو با بِروز کردن علم آموزشی خودش سعی براین داشت کمیو کاستی ها را برطرف سازد و این امر باعث پربار شدن خروجیهای کلاس او از مدارس شد. در واقع این اتفاق باعث شد چندسالی درگیر فضای تدریس شد و نتواست به آمادهسازی و نمایش آثار خود وقتی را اختصاص دهد. این قبیل رخدادها فرای تصور هنرمند بود زیرا به این فکر نمیکرد روزی فضای کاری و تدریس او در کار هنری و برگزاری هرآنچه در فکر داشت اینگونه تاثیر بگذارد، به عبارتی یک مانعی بزرگ برایش به حساب آمد. مجتبی رستمی بر این فکر بود که کار آموزش هنر میدهد، برای پیشرفت در دیگر کلاسهای هنری هم شرکت دارد و درنتیجه نمایشگاه بسیار موفق تری برگزار خواهد کرد. اما مشغله بسیار کاری و تدریس در چند مدرسه مانع این اتفاق شد که کمی باورش هم سخت بود، ولی این را میدانست که اگر واقعبین باشد واقعا زمانی باقی نمیماند تا به خوبی به این بخش از آنچهکه در فکر داشت برسد. علاوه بر مواردی که تا اینجا در مورد آنها و سختیهایشان گفتهشد، باتوجه به اینکه در آن زمان نیز وارد کار طراحی گرافیک شدهبود و این کار هنری زمان بسیاری را به خود اختصاص میداد، به همین علتها چند سالی برای به نمایش گذاشتن آثارش در گالریها فرصت مناسب پیدا نکرد. دوری از فضای نمایشگاهی را نمیتوان به عنوان یک ضعف ازش یاد کرد بلکه بهخودیخود نقطهی قوتی در زندگی هنری مجتبی رستمی قلمداد میشد زیرا در آن سالها با مطالعات و تحقیقات علمی، هنری که انجام داد باعث شد به یک حد و مرحلهایی برسد که جایگاه مناسب و مطلوبی در هنر باشد تا آنجا که سطح هنری او نسبت به قبل خیلی بهتر شده بود. میتوان گفت که خیلی از هم دورهایی هایش در آن سالها این توانایی را نداشتند.
مجتبی رستمی مدرس نقاشی
این متن توسط شروین کندری تدوین و نگارش شده است
At the beginning of the second article, it should be mentioned that very bright
and good things happened to Mojtaba Rostami after the red fish exhibition in Arasbaran
Cultural Center. Actually, the beginning of the work and the introduction of the artist to
different places for teaching was after holding this exhibition, and the good sales in it became
an incentive to hold subsequent exhibitions in a row.
However, there were issues that affected Mojtaba Rostami's artistic field during his youth. In
addition to painting, due to his good abilities in the field of graphics, he did activities in the field
of designing covers and publications. About 360 covers of the magazine, most of which are still
available, were designed by Mojtaba Rostami. All of this made the artist feel that if he wants to
organize a professional work and an exhibition, he should enrich himself a lot in terms of the
potential of his work. Therefore, with all the enthusiasm he had for holding the exhibition
again, the subject of education became very important to him, and when he was young, he was
invited to teach in different schools, and reached a point where in the first years of his career,
he taught 8 schools were working, which has an estimated time of between 70 and 72 hours of
instruction per week, and in itself this expenditure can be considered a record. He was strongly
attracted to education, to the point where the enthusiasm of going to classes and teaching was
so great in the artist that he was not willing to replace it with anything else. At that time, he
taught in different schools, some of which were very famous in Tehran.
The education department created a very special and distinctive feature for him, which may be
related to this part of increasing the attractiveness of Mojtaba Rostami's work. This happened
when he entered middle and high schools, which were generally middle schools, to teach. "In
fact, when a person enters the field of teaching and the school environment and deals with
different students, he encounters art students who naturally have special visual and artistic
abilities." For this reason, the artist seriously decided to study science and learn more in art,
both theoretical and practical. Therefore, he started to review his information, knowledge, and
skills so that he could be trained again in order to improve them. This event was a turning point
in Mojtaba Rostami's work and the attraction of the work really increased, because the
compulsion came into play at this stage and the artist had to do both work and teaching, and
continue to study more about ink painting, watercolor and even oil paint. Because he had to
collect new information and make it available to his students during training in order to have a
good and principled education, it should also be kept in mind that Mojtaba Rostami was a very
young teacher at that time and despite this high workload and The classes that were given to
him were definitely under the microscope, therefore, by updating his educational science, he
tried to fix the shortcomings and this made his class outputs fruitful in schools. In fact, this
incident caused him to be involved in the teaching environment for several years and he could
not devote time to preparing and showing his works. Such events were beyond the imagination
of the artist because he did not think that one day his working environment and teaching would
have such an impact on his artistic work and holding whatever he had in mind, in other words,
it was considered a big obstacle for him. Mojtaba Rostami thought that by teaching art and
participating in other art classes, he could set up a much more successful exhibition. But being
very busy with work and teaching in several schools prevented this from happening, which was
a little hard to believe, but he knew that if he was realistic, there would be no time left to get to
this part of what he had in mind. In addition to what has been said so far about them and their
difficulties, considering that at that time he had also started graphic design and this artistic
work took a lot of time, for these reasons, he could not find a suitable opportunity for several
years. Show your works in galleries. Being away from the exhibition space cannot be intend as a
weakness, but it was considered a strong point in Mojtaba Rostami's artistic life. Because in
those years, with scientific studies and research, the art he did made him reach a suitable and
desirable place in the art space. To the extent that his artistic level was much better than
before, it can even be said that many of his contemporaries did not have this ability in those
years.
Rewrite the text : Shervin Kondory
Translate by: Shaghayegh Kondory